جعبه یواشکی ها

با همچون تویی قصه ها توانم نوشت ... (شاملو)

جعبه یواشکی ها

با همچون تویی قصه ها توانم نوشت ... (شاملو)

الحمدلله الذی خلق الحسین


سراسیمه بودم وقت آمدن . می دانستم باید به سوی شما فرار کنم از همه دوست نداشتنی هایم. با همه بدی هایم

آمدم که درمان شوم.

آمدم آرام بگیرم.

قرارمان این نبود.

مبتلا شدم .

من با دل آمدم.

بی دل برگشتم.

بی قرار شدم.

همه چیز جا ماند در ظهر آن روزبزرگ در سرزمین خودت  و در برابر چشمان خودت .

از شما اگر درد هم رسد دوست دارم

اما

من را نجات بده از استیصال و درماندگی . 

نخواه که با هر بار سلام بر حسین دلم آشوب شود که ای واااااای بر من .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.