امروز اول مهر است .
اول ماه زیبا و فصل محبوب من .
دیر بود اما یاد گرفتم سلیقه ها متفاوته و من این تفاوت رو حتی از نزدیکانم هم باید قبول کنم .
سخت و بسیار سخت هست که تنهایی حال خوشی داشته باشی . اما وقتی این تنهایی خوش بودن رو یاد بگیری دیگه همه اون شور وهیجان و دوست داشتن از دست میره .
قسمت این بود که شروع کنم به دوست داشتن پاییز محبوبم به تنهایی .
عالیجناب خدا
اخیرا حتی با شما هم حس رفاقتی ندارم . انگار دور دور دور هستی. یا من رگ گردنم را از دست داده ام یا شما از گردن ما کوچ کرده این.
شما که رفیق من لا رفیق له بودین .
کجایید؟؟