-
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
چهارشنبه 4 مهر 1397 12:01
دختری را دیده ای که دستش زیر چانه اش باشد و دست دیگرش لیوان دمنوش به آهنگ های خاصش گوش می کند و فقط صفحه مانیتورش را دوست دارد. نه کسی را می بیند و نه حرفی را به مسیر گوشش راه می دهد. گاهی فکر می کند چه روزهایی داشته لبخند می زند و گاهی بغض می کند. آرام نشسته اما فقط آرام نشسته درونش دریای مواجی است یعنی دریای مواجی...
-
باز کن آن چشمهایت را
چهارشنبه 4 مهر 1397 08:59
1. به تمام داستانهایی که برایت می نویسم فکر می کنم شاید تو همان پادشاه قدرتمند ، باهوش و با ظاهری بی رحم و اخمو ی بغداد هستی و من شهرزادی شده ام که هزار و یک قصه را هزار و یکشب برایت می کویم . اولش هر دلیلی داشته باشد مهم نیست اما آخر این قصه ها تو عاشقم می شوی . 2. دوستت دارم شبیه خواب بعد از خستگی دوستت دارم شبیه...
-
اجازه
سهشنبه 3 مهر 1397 13:37
1. بیزارم از تمام آدمهایی که بی اجازه دوستم داشتند. که این بی اجازه بودن سالها عذابم داد. بیزارم از تمام آدماهایی که حتی لبخند ، جواب پیام ، یا هر رفتار کوچکی از من ندیده اند ولی دوستم دارد. لعنتی ها من باید یه نشانه ای داشته باشم تا بدانی می توان دوستم داشته باشی یا نه ؟ بیزارم از آن دسته افرادی که هنوز چایی نخورده...
-
تب گل های داوودی
سهشنبه 3 مهر 1397 13:30
1. بعد این همه سال خودم جنسم را می شناسم دیگر.نزدیک شدن به آتش حتما تو را می سوزاند و بعید می دانم در مقابل آتش آسیب نبینی . می دانم مبتلا شوی چه می شود . شاید با من دنیا را متفاوت تر ،پرشور تر و ... ببینی اما نگرانت میشوم . مثل افسانه ققنوس خودت را می کشی و دوباره از خاکسترت زنده می شوی . شاید هم تب کنی . تب گل های...
-
نقطه ضعف
سهشنبه 3 مهر 1397 13:16
هرآدمی در هر شرایطی دچار نقاط ضعف مختلف می شود . روزهای پر ماجرایم را دیدی ولی نقطه ضعف من را متوجه نشدی در هیچ شرایطی بگذار داستان بگویم جبرئیل در شب معراج تا یه مرحله خاصی تونست با پیامبر بالا بره بعدش دیگه نتونست و خود پیامبر اجازه داشت به خدا نزدیکتر از همه حتی فرشته مقرب بشه. نعوذبالله نه تو خدایی و نه من پیامبر...
-
خدا دانایان را دوست دارد
سهشنبه 3 مهر 1397 13:04
دانایی ات مرا به سادگی ترغیب می کند دلواپسی ات مرا به حواس پرتی مشتاق تر و تو می مانی و عذاب وجدان که بروی یا بمانی و مراقبم باشی
-
هو الرفیق
سهشنبه 3 مهر 1397 10:25
تو فرانسوی به جای اینکه بگن من دلتنگ توام ، میگن :" te me manques" یعنی تو از من گم شدی... بهتر از این نمیشه گفت پ.ن1: دلتنگی می تونه دلتنگی حرف زدنت باشه یا اخم کردنت یا .... هر چی که مربوط به تو باشه وقتی کم بشه دلتنگی میاره
-
هوالرئوف
سهشنبه 3 مهر 1397 10:20
جنگ بود و بوی باروت و عطر گل های پرپر در کنار اتوبوس های ایران پیما با دود اسپند و بلندگو هایی گه "ای لشگر صاحب زمان آماده باش آماده باش " را مدام فریاد می زنند. من ایستاده ام روبرویت و بی اعتنا به نگاه دیگران و با گستاخی پر غروری در برابر چشم غره های مادرت چفیه ات را می بویم و برایت شعر می خوانم . تو مثل...
-
هوالحبیب
سهشنبه 3 مهر 1397 10:00
بی قرارتوام و در ... دخترک را سرگرم هر کاری می کنم باز بهانه جویی دارد نمی داند چه می خواهد فقط بی قرار است.شاید هم می داند اما نمی تواند بگوید. باید در دعا ها فرازی بگذارند که اللهم العن به تمام دردهای ناگفتنی و تا قیامت لعن کنن تمام گفتنی های نا گفتنی پر درد را باید دست دخترک را بگیرم بنشانم روبروی خودم و الکی حرف...
-
بسم الله
سهشنبه 3 مهر 1397 09:41
سلام باید می نوشتم . رودها متوقف نمی شوند فقط می توان مسیرشان را تغییر داد. نمی توانم ننویسم فقط می شه جای دیگه ای بنویسم. هیچ کس از نزدیکانم از اینجا خبرندارد فعلا مگر خیلی خاص باشند که فعلا به کسی نگفته ام علی ایحال نوشته های قبلی رو اینجا میارم حال عجیبیه مثل خریدن خونه جدید یا دوستی تازه داشتن یا هر چی حال عجیب و...